باشگاه استقلال این روزها همچون کشتیای در میان طوفانهای سهمگین دریای مدیریتی است. علی تاجرنیا که فرمان این کشتی را در دست داشته، روزهای پایانی سرپرستی خود را سپری میکند، اما به نظر میرسد که هر موج بدهی و هر تلاطم مالی، مسیر مدیر آینده را به صخرههای بیاعتمادی میکشاند. گزینههای مطرح، حاضر به هدایت این کشتی در دریای پرتلاطم نشدهاند و بدهیهای انباشته و شکایتهای بینالمللی همچون کوههای یخ پنهان در زیر آب، تهدیدی جدی برای هر ناخدای تازه است.
اما این دریای بحران تنها از امواج مالی شکل نگرفته است؛ تصمیمات پرهزینه و غیرکارشناسی هیئتمدیره و شخص تاجرنیا، همچون جریانهای زیرسطحی خطرناک، کشتی باشگاه را به سوی صخرههای اقتصادی هدایت میکنند. از تغییر ساختمان مرکزی گرفته تا قراردادهای پرابهام «ترکمنچای استقلال» برای تولید محتوا، هرکدام وزنهای بر پای کشتی است که میتواند آن را غرق کند. خرید خودروهای لوکس خارجی هم مانند بار اضافه و غیرضروری، تعادل کشتی را مختل کرده و از مسیر حمایت از منابع داخلی فاصله گرفته است.
در این میان، پرسش کلیدی این است که آیا ناخدای فعلی، تاجرنیا، پیش از ترک کشتی، طناب شفافیت و پاسخگویی را به دست مدیر آینده خواهد داد یا کشتی را با انبوهی از بارهای سنگین و مسیر پرخطر رها خواهد کرد؟ ورود نهادهای نظارتی مانند فانوس دریایی ضروری است تا مسیر ایمن برای کشتی استقلال روشن شده و از غرقشدن در گرداب بدهیها جلوگیری شود.
به طور خلاصه، استقلال در نقطه حساسی قرار دارد؛ کشتیای با بدنه پر از شکاف، در دریایی پرتلاطم از بدهیها، تصمیمات پرهزینه و شکایتهای بینالمللی، که تنها با شفافیت و مدیریت هوشمندانه میتواند مسیر آرامش را دوباره بیابد. مدیر آینده باید این کشتی را از طوفان عبور دهد و از فروپاشی کامل آن جلوگیری کند.